سال پیش یلدای پر از هیجانی بود. یلدایی با یه دنیا خرت و پرت و خوردنی های قرمز. دور هم بودن و حافظ خوندن. شب نشینی به معنای واقعی در کنار یه عالمه از آدمای دوست داشتنی فامیل …
امشب هم بلندترین شب ساله. منتها فرقش اینه که مثل تمام سالهای گذشته – به جز پارسال – قرار نیست کار خاصی بکنیم. شب یلدای من در کنار درسهام که باید برای امتحان آماده شم، سازم که بهم آرامش میده و احتمالا موسیقی کلاسیکی که میخوام گوش بدم سپری میشه. شب یلدای من در اتاقم با وسایلم قراره رقم بخوره. چای خواهم ریخت و به موسیقی گوش خواهم داد. البته اگه درس اجازه بده